|
ریاضی، حُسن اش این است که جواب اش روشن و منحصر است. کسی نمی تواند در آن اما و اگر کند. هیچ وقت در ریاضی جواب دو ضرب در دو، جز چهار نمی شود. چهار منهای دو هم جز دو نمی شود. همه چیز، همیشه روشن است. به همین خاطر اگر بتوانیم در حوزه های دیگر به ویژه اجتماعی- زندگی از سازوکار ریاضی استفاده کنیم، زندگی ما دارای حسابی درست و البته کتابی روشن خواهد شد. من این ماجرا را که عزیزی در فضای مجازی منتشر کرده بود، خیلی پسندیدم. فکر می کنم از جمله مطالبی است که با اشتراک گذاشتن آن می توانیم به فهمی مشترک از واقعیت های زیستی برسیم. او نگاهش را چنین به ریاضی تبدیل کرده بود که؛ " استاد رياضی در وقتِ خارج از درس گفت: اعداد کوچکتر از یک، خواص عجیبی دارند. شاید بتوان آنها را با انسانهای بخیل مقایسه کرد. مثلا عدد ( ۰.۲ = دو دهم). وقتی در آنها ضرب میشوی یا میخواهی با آنها مشارکت کنی، تو را نیز کوچک میکنند: ۳×۰.۲=۰.۶ وقتی میخواهی با آنها تقسیم شوی یا مشکلاتت را با آنها تقسیم کنی و بازگو کنی، مشکلاتت بزرگتر میشوند: ۳÷۰.۲=۱۵ وقتی با آنها جمع میشوی و در کنار آنها هستی مقدار زیادی به تو اضافه نمیشود و چیزی به تو نمیآموزند: ۳+۰.۲=۳.۲ و اگر آنها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از دست ندادهای ؛ ۳-۰.۲=۲.۸" نتیجه ای هم که بعد این همه حساب و کتاب به دست می داد این بود؛ "زندگی ارزشمندِ خودتان را به خاطر آدمهای کوچک و حقیر، بیارزش نکنید." به خودتان احترام بگذارید و آدم های کوچک را کنار بگذارید. مبادا که حرف های آنان چنان برای شما مهم و بزرگ جلوه کند که بزرگی تان را زیر سئوال ببرد. آنان شاید همه تلاش خود را بکنند که شما را بشکنند. شما اما با کنار گذاشتن آنان از دایره نگاه، هم خود را نجات می دهید و هم خردی آنان را به آنان می نمایانید. شاید درسی باشد تا بکوشند از راه درست خود را سالم سازی کنند و به بزرگی برسند.
ب / شماره 5188 / دوشنبه 13 آذر 1402 / صفحه 4 http://archive.birjandemrooz.com/PDF/14020913.pdf
+ نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۲ساعت 10:49  توسط غلامرضا بنی اسدی
|
|